بانک ها بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند

به گزارش کنفرانس هکا، رئیس مرکز تجارت جهانی ایران با برشمردن 14 عامل بروز مدیریت غلط در بانک ها گفت: کار بانک ها فقط بانکداری است ولاغیر، اما سالهاست که در ایران، اکثر بانک ها به یمن مدیران منفعت طلب شان، بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند.

بانک ها بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند

به گزارش گروه مالی خبرنگاران، محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران عصر یکشنبه 12 آبانماه در میزگردی تحت عنوان واکاوی مسائل صنعت بانکداری و سرنوشت بانکها در جمع تعدادی از فعالان مالی، کارآفرینان و صادرنمایندگان و دانشگاهیان در انتقاد از نحوۀ گزینش و انتصاب مدیران و همچنین عملکرد ضعیف غالب مدیران بانک ها گفت: با افزایش روز به روز مسائل مالی و در پی آن با بهم خوردن اوضاع پولی و انضباط مالی کشور طی چند سال گذشته و بروز بیماری هلندی (رکود همراه با تورم) و از همه مهمتر اِعمال نفوذِ دولت و سهامداران عمده بانک ها در انتخاب مدیران، افرادی بر اَریکه مدیریت پولی و اعتباری کشور تکیه زده اند که متأسفانه جمع قابل توجهی از همین مدیران عامل و اعضاء هیأت مدیره بانکها، سواد و وجاهت مدیریت بانکداری را ندارند که آثار و تبعات مدیریت این آقایان، صنعت بانکداری کشور را زیر سؤال برده، بطوریکه اگر با نورافکن و ذربین هم سراسر جهان را بگردیم نمونه این مدیران را نمیتوانیم پیدا کنیم.

وی اضافه نمود: این موارد را به دفعات و با همین کلمات گفته ام، ولیکن برای چندمین بار تأکید میکنم وقتیکه اِسمی از مدیران صنعت بانکداری کشور به میان میآید همه توقع دارند تا حداقل با شخصی محترم، موجه، باسواد، باتجربه و کاردان، با حوصله، مدیر و مدبر، به روز، با اخلاق و حافظ منافع بانک و مشتری رو به رو شوند، اما متأسفانه غالب مدیران بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری کشور استاندارد جدید مدیریتی را برای خود خلق کرده و در آن قالب کار مینمایند؟! شخصی مغرور، خشن، بی حوصله، دائم در جلسه، بی توجه به مشتری، حافظ منافع هر جائی که خود تشخیص میدهند، بی اهمیت به تماس مسئولین و حتی نمایندگان محترم مجلس (زیرا از نظر ایشان بی توجهی به تماس ها نوعی کلاس و قدرت محسوب میشود)، دریافت حقوق و پاداش های کلان و... که بدبختانه محصول این مدیریت نوظهور و غلط آقایان، به جزء بهم ریختگی بازار مالی، نابسامانی اقتصاد، نارضایتی دولت، ملت، سهامداران و رشد معوقات و پر شدن جیب رانت خواران حاصل دیگری درپی نداشته است؟!

عوامل ظهور مدیریت غلط در اکثر بانک های کشور

علیپور در ادامه به علل و دلایل ظهور مدیریت بی سواد و ناکارآمد بانکی اشاره نمود و گفت: مدیریت غلط و ناکارآمد بانکی در کشورمان دلایل خاص خود را دارد که به مهمترین آن ها بشرح زیر میتوان اشاره نمود.

ضعف فرهنگی و نبود آموزش صحیح

نبود نظارت بر عملکرد مدیران

عدم شایسته سالاری و گزینش مدیران بر حسب دوستی و یا وابستگی جناحی

تحمیل مدیران بی تجربه به بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری

وجود اقتصاد مریض و نابسامان

اعمال سیاست های غلط پولی و اعتباری

وجود سیاست های انقباظی و شل و سفت کردن درب خزانه

عرضه کم پول از جانب بانک ها (تسهیلات) و برعکس درخواست بالای مردم برای دریافت پول (تسهیلات)

بنگاهداری بانک ها و دور شدن از وظایف اصلی خود

حجم بالای نقدینگی در جامعه

بانکداری آلوده به ربا و فاصله زیاد سود سپرده و سود تسهیلات (تجارت شیرین و پر سود خرید و فروش پول)

وجود رانت خواری و رفیق بازی

بالا بودن حجم معوقات بانکی و تعداد بالای بدهکاران خرد و کلان

بی توجهی بانک مرکزی بر عملکرد بانک ها

علیپور گفت: مواردی را که خدمتتان عرض کردم بخشی از علل و دلایل رشد و ظهور مدیریت غلط، ناکارآمد و بی سواد در صنعت بانکداری کشور میباشد که راجع به هر یک از آن ها میتوان ده ها صفحه مطلب نوشت لذا تا تک تک این موارد بطور زیربنائی اصلاح و تغییر نکند اوضاع برهمین منوال ادامه خواهد داشت مگر اینکه فی الواقع اصلاحات اساسی در زمینه های فوق از جانب دولت و مراجع ذیصلاح انجام شود تا اتفاقات مثبتی در عرصه مدیریت بانکی بوجود آید. لکن برخلاف نظریه رایج در اقتصاد که معتقد است بحران های مالی صرفاً در اثر عوامل کلان مالی ایجاد میشوند، واقعیت براین است که مدیریت بانک ها نیز میتوانند بعنوان یک عامل اساسی در ایجاد بحران های بانکی و همچنین یک منشاء بالقوه در ایجاد و یا تقویت ضرر، زیان و انحرافات مالی عمل نمایند.

وی شرح داد: بغیر از مواردی که در بالا برشمردم، مورد دیگری وجود دارد که بیش از همه در ظهور مدیریت ضعیف در بانک ها نقش دارد و آن اینکه انتخاب و تحمیل مدیران ضعیف و بی تجربه به بانک ها از جانب دولت و مقامات و دستگاه های ذیربط پولی و بانکی آنهم فقط بواسطه آشنایی و رفاقت با مدیر معرفی شده؟! که به همین دلیل متأسفانه جمعی از مدیران ارشد بانک ها که سواد چندانی را در زمینه صنعت بانکداری چه خرد و چه کلان ندارند و به صرفِ روابط شخصی که با مقامات ارشد سیاسی و پولی کشور و یا سهامداران عمده بانک ها دارند به این سمت ها منصوب شده و به همین خاطر تا زمانیکه بر سرکار هستند خود را موظف به دست بوسی حامیان خود میدانند؟! و متأسفانه عملکرد غلط و اشتباه این آقایان، سهواً و یا عمداً زمینه ساز مسائل مالی است و این مدیرنما ها صرفاً در راستای ایجاد بحران حرکت مینمایند؟!

کسانیکه که قبلاً در فلان وزارتخانه یا رئیس یک سازمان غیر بانکی یا رئیس هیأت مدیره فلان معدن یا نهایتاً رئیس یک مؤسسه اعتباری غیر مجاز و یا شاغل در فلان. دستگاه و یا فقط مدیر روابط عمومی بوده اند، امروز همگی جزء مدیران عامل و اعضاء هیأت مدیره برخی از بانک های دولتی و خصوصی کشورمان هستند که تا دیروز دست آقایان بهمنی و شمس الدین حسینی را می بوسیدند و امروز حتی یادی هم از آنان نمی نمایند و فردا خدا میداند که برای نگه داشتن پست و جایگاه خود، دست چه کسانی را خواهند بوسید؟

سبزعلیپور گفت: نابودی اقتصاد در یک جامعه میتواند ضربات و خسارات جبران ناپذیری را بر پایه نظام سیاسی و حکومتی آن جامعه وارد کند لذا باتوجه به اینکه سوء مدیریت در بانک ها زمینه انحراف و نهایتاً نابودی اقتصاد را رقم خواهد زد از همین رو زنگ خطری به صدا درآمده و مسئولین ذیربط میبایست این مهم را جدی گرفته و آن را چاره نمایند در غیر اینصورت بهای سنگین این بی تدبیری و حتی به جرأت میتوان گفت: خیانت بکارگیری مدیران بی سواد و بی تعهد و بی تجربه در شبکه بانکی را باید نظام پرداخت کند. برخی از مدیران بانک ها بجای اینکه در این ایام حساس بفکر باشند و طرحی نو دراندازند تا شاید با کاهش مسائل مالی، باری از روی دوش مردم، فعالان مالی و دولت بردارند متأسفانه با بی توجهی و انجام کار های عجیب و غریب، عبس و سوأل برانگیز نه تنها اعتنایی به بانک مرکزی نمینمایند بلکه به ریش ملت و دولت نیز می خندند. (البته عملکرد مدیریت بانک مرکزی تا یکسال پیش بحران زا و جای تأمل داشت که بحث های زیادی در ارتباط با مدیریت اسبق بانک مرکزی مطرح شد که عوارض و تأثیرات سوء آن هنوز به عینه مشاعده و در کشور قابل لمس است، لکن امید بر این میباشد تا مدیریت حال حاضر بانک مرکزی جهت جبران عملکرد ضعیف و غلط مدیریت سابق این بانک، قدم های بزرگ، ملموس و در خور تحسینی بردارد).

علیپور تشریح نمود: کار بانک ها فقط بانکداری است ولاغیر، اما سالهاست که در ایران، اکثر بانک ها به یمن مدیران منفعت طلب شان، بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند. لکن چنانچه شرکت هایی در راستای بحث بانکداری و یا مکمل فعالیت های مالی و اعتباری ایجاد نمایند اشکالی ندارد، اما متأسفانه برخی از بانکها، شرکت هایی را مالکیت مینمایند که هیچ سنخیتی با فعالیت آن ها ندارد. با این روند غالب بانک ها را باید شرکت های تجاری و خدماتی بدانیم که در کنار فعالیت های مالی خود، به امر خرید و فروش پول هم مبادرت مینمایند! آیا این راه و رسم بانکداری است؟

این صاحب نظر مالی در ادامه به اصل مشتری مداری و اخلاق حرفه ای و عدم اعتقاد جمعی از مدیران بانک ها به این اصل اشاره نمود و گفت: متأسفانه چند سالیست که اخلاق حرفه ای و اخلاق کسب و کار و امر مشتری مداری تا حدود زیادی از بین رفته و جامعه را با یک بی هویتی و بی اخلاقی روبرو کرده است برهمین اساس در بازار های انحصاری و بی رقابتی مانند بازار پولی و مالی کشورمان، مشتری مداری معنا و مفهوم خود را به کل از دست داده است. نصب شعار تکریم ارباب رجوع بر در و دیوار ادارات و بانکها، خدمات مشتری مداری حقیقی را در عمل به دنبال ندارد. احترام و تکریم مشتری، رفتاری است که احساس ارزشمندی را به او منتقل میکند و دوری از رفتاری است که موجب توهین و تحقیر مشتری میشود. رفتار چاپلوسانه و متظاهرانه و یا پذیرایی ظاهری از مشتری، احترام نیست. اعتماد به مشتری، زیان نرساندن به او، سرعت در تحویل بموقع و بی عیب کالا و ارائه خدمات مطلوب، قیمت مناسب همراه با کیفیت بالا، حفظ حریم شخصی افراد و رازداری و امانت داری، تنوع کالا و خدمات، ارائه خدمات در همه مراحل قبل و بعد از فروش و صراحت و صداقت یعنی داشتن رفتار اخلاقی و قاطعانه، همگی از نشانه های مشتری مداری اصیل به حساب می آیند.

معلوم نیست تقسیم بندی مشتریان به معمولی، مهم و بسیار مهم (VIP) مصداق تبعیض نباشد. زیرا همه مشتریان باید بسیار مهم (VIP) محسوب شوند. مع الأسف طی جلساتی که با جمعی از مدیران عامل بانک ها درخصوص تنظیم سند منشور اخلاقی داشته ام به عینه دیده و متوجه شدم که غالب آن ها در برابر مشتری مداری مقاومت کرده و آن را قلباً قبول ندارند و فقط برای تظاهر شعار تکریم ارباب رجوع را در برابر جمع، بر زبان جاری مینمایند. واقعاً وا اسفا! اصلاً مردم و مشتری ها ارزش و احترامی ندارند و از نظر این مدیران حتی بنوعی مزاحم محسوب میشوند؟! که امید بر این دارم تا مدیران محترم بانک ها سریعاً تجدید نظری در نوع رفتار خود با مشتریان و مردم عزیزمان داشته باشند.

سبزعلیپور در ادامه سخنانش تصریح نمود: اجازه دهید تا کمی ملموس تر و مستندتر سخن بگوئیم و فقط انتقاد نکنیم. با وجود مسائل و سوء مدیریت برخی از مدیران بانکها، خوشبختانه بانک های پیروزی هم در کشورمان وجود دارند که با مدیریت خوب و قوی اداره میشوند و نه تنها خدمات آنان روز به روز از نظر کمی و کیفی رشد میکند بلکه با شعبات تمیز و مرتب و همچنین پرسنل آراسته و با ادب خود، رضایت مشتریان را جلب کرده و همین بانک ها بنوعی آبرو و اعتبار ایران و ایرانی شده اند. ضمناًً در سرانجام سال، سود خوبی هم به سهامداران شان پرداخت مینمایند.

اما بعضاً مشاهده میشود که از جانب دولت و دستگاه های ذیربط به همین بانک های پیروز دولتی و خصوصی فشار وارد میشود که مدیرعامل و یا اعضاء هیأت مدیره اش را تغییر دهد و مدیران جدیدی به آنان تحمیل میشود که حضور این مدیران تحمیلی، موجب میشود تا تمام معادلات بانک بهم ریخته و بانک پیروز، سودآور و مورد رضایت مردم به یکباره سقوط کرده و به بانکی ناپیروز، ضررده و ترد شده از جانب مردم مبدل شود؟! چرا عده ای علاقه دارند تا بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری را حیاط خلوت خود نمایند؟

این روز ها اخبار و گزارشاتی از عملکرد و صورت وضعیت بانک ها منتشر میشود که متأسفانه در کمال ناباوری و تعجب می بینیم که برخی از بانک ها نه تنها سودی به سهامداران شان نمی دهند بلکه زیان انباشته چند هزار میلیاردی نیز دارند؟! برخی از بانک ها برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر، صرفه جویی و مدیریت هزینه ها را اخیراً در دستور کارشان قرار داده اند.

فلذا تأکید میکنم که اگر مدیران کارآمد و باتجربه مدیریت بانک های دولتی و خصوصی را برعهده نگیرند قطعاً با مسائلی بیش از گرفتاری های بانک معروفی که این روز ها دادگاه مدیران و بدهکارانش بطور علنی برگزار میشود روبرو خواهیم شد و باید منتظر دادگاه بانک های دیگری نیز باشیم؟! بر همین اساس مدیران تحمیلی، بطور قطع بانک های کشور را با بحران روبرو خواهند کرد، پس اجازه دهید تا مدیران باتجربه و پیروز بر اساس شایسته سالاری، بانک های خصوصی و دولتی ایران را مدیریت و فرماندهی نمایند و اگر دلسوز ایران هستیم از تحمیل مدیران ضعیف و رفیق به بانک ها خودداری و بانک ها را حیاط خلوت خودمان نکنیم، زیرا این قضیه اصلاً شوخی بردار نیست و بحران پولی و بانکی میتواند بحران های بزرگی برای کشورمان ایجاد کند که جمع و جور کردن آن دیگر کار ساده ای نخواهد بود.

رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در سرانجام سخنانش گفت: اینجانب نه تنها سال گذشته، بلکه سالهاست که تذکرات شدیدی را درخصوص فعالیت های نادرست مدیران برخی از بانک ها و مؤسسات اعتباری به مسئولین امر و رسانه های گروهی داده ام لذا قاطعانه برای چندمین بار عرض میکنم که خواسته مردم، کارآفرینان و فعالان مالی کشور از دولت محترم و ریاست معزز دستگاه قضا این است که تا هرچه سریعتر جلوی سوء مدیریت ها و ادامه خدمت افراد بی سواد و بحران ساز و بعضاً مفسد و خائن به منافع ملی را در بدنۀ بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری کشور گرفته و آرامش را بر فضای کسب و کار و همچنین زندگی مردم بازگرداند و زمینه ای فراهم نمایند تا مردم و مسئولین با احترام متقابل با هم برخورد نمایند لکن اگر مدیریت آقایانِ بی تعهد و بی تجربه در صنعت بانکداری همچون گذشته ادامه داشته باشد قطعاً بحران های مالی بیشتری را نوید داده و باید منتظر مسائل و نابسامانی های مالی و نارضایتی های بیشتری در کشورمان باشیم که با روح اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی منافات اساسی و ریشه ای داشته و روز به روز بر پیکرۀ تولید ملی و رشد و توسعۀ ایران اسلامی ضربه خواهد زد.

آموزشگاه ما: آموزش باید برای همه در دسترس باشد

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 10 مهر 1400 بروزرسانی: 10 مهر 1400 گردآورنده: hecaconf.ir شناسه مطلب: 7044

به "بانک ها بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بانک ها بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید