تفال به حافظ امروز شنبه 13 اسفند 1401
به گزارش کنفرانس هکا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
مدامم مست می دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت
خرابم می نماید هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت
سوادِ لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخه ای باشد ز لوحِ خالِ هندویت
تو گر خواهی که جاویدان دنیا یکسر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی بُرقِع از رویت
و گر رسمِ فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بی حاصل
من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش به جز خاکِ سرِ کویت
توضیح لغت: جعد گیسویت: گیسوی مجعد و زلف پیچیده و گره گیر/ محراب ابرو: قبله ابرو
تفسیر عرفانی:
رهروان درگاه دوست که همیشه در راه وصال او صبر پیشه ساخته اند طالب آن هستند که با فانی شدن پایان به لقای حضرت دوست برسند و حتی طالب آنند که ذات او را به دیدن بنشینند و در این فلک به وصال او دست یابند.
تعبیر غزل:
در آتش فراق و جدایی در حال سوختن هستی، اما در برابر مسائل روزگار باید صبر و تحمل داشته باشی. بر امور زودگذر دنیوی تکیه و اعتماد نکن.
منبع: فرارو