سرایش شاهنامه خاتمه نپذیرفته است
به گزارش کنفرانس هکا، یک پژوهشگر زبان های تصویری و شاهنامه نگاری گفت: به یک معنا سرایششاهنامه نزد مردم ایران خاتمه نپذیرفته و همیشه به آن توجه می نمایند و با این پرسش وارد میدان می شوند که چگونه می توان معاصر شاهنامه بود؟

بابک توانایی در گفت وگو با خبرنگاران، درباره 25 اسفندماه، سالگرد سرانجام سرایش شاهنامه اعلام کرد: زمانی که از سرانجام سرایش شاهنامه سخن به میان می آید، کلمه سرانجام بسیار جالب توجه است و در زبان پهلوی میانه گستره معنایی آن از خدای نامه پهلوی به میراث زبانی می رسد که آبشخور شاهنامه فردوسی است.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: سرانجام در زبان پهلوی به معنای انجام و فرجام است و سرانجام پذیری با کناره مندی معانی خاصی از سرایش شاهنامه را پیش روی درک و دریافت های تازه فارغ از کلیشه های معمول می گذارد تا بهتر بتوان ذیل آن در شاهنامه درنگ کرد.
او اضافه نمود: بنابراین جدای از این که محققان از متن منظوم شاهنامه پی به فرجامِ انجام روز و ماه و سال سرایش آن برده اند، تقدیر این متن با کارنمودهای مشروعیت بخش با نظام های سلطه و حکومت بر تقدیری پیش گام از تاریخ موثر بوده است و از طرفی در گستره دنیا فرهنگی ایران در بین اقوام مختلف راستا دیگری از آمال و آرزوهای یک قوم در فهم دیگری از خود نشان داده است.
توانایی اعلام کرد: شاهنامه متنی است که بر اسطوره مرجع اقوام ایرانی تکیه دارد و مفاهیم مربوط به بندهش از درون آن قابل ردجویی و آنالیز است؛ از طرف دیگر مفهوم سرانجام سرایش شاهنامه نزد فردوسی فرجامی دارد که اغلب به انقیاد خواست دربارها درآمده و با مفهوم حماسه ملی نزد مردم با فرجام و تقدیر دیگری همراه است و کارکرد دارد.
این پژوهشگر زبان های تصویری و شاهنامه نگاریی اظهار داشت: خدای نامه تا شاهنامه سازنده و وحدت بخش هویت های مختلف بوده اند، اما آن چه به عنوان سرانجام در روایت های شاهنامه اهمیت دارد با مرگ اندیشی و مرگ آگاهی برگرفته از نگاه زروانی فردوسی همراه است. اصطلاحاتی مانند: سرای سپنج، سرای درنگ، زمان، بخت، آز، باد و... بخش مهمی از دنیا این متن اسطوره ای را ساخته اند.
او گفت: تکوین شاهنامه اشاره به زمانی دارد که جدال و سازش و دگرگونی های بسیاری در تجربه های زندگی مردم رخ می داده است. آنچه بخواهد در تاریخ تداوم خود را حفظ کند می باید به الگوها و جریان های تازه واکنش نشان دهد، از این رو است که اساطیر و حماسه ملی نیز نسبت به دین تازه و جریان های جدید واکنش نشان می دادند و تا به امروز بقای آن متضمن این امر بوده است.
این استاد دانشگاه اعلام کرد: جالب توجه است که پس از حمله مغول حمدالله مستوفی از میان نسخه های گوناگون اقدام به تصحیح نسخه ای نزدیک به اصل آن چه فردوسی سروده، می نماید. البته به حمایت دربار ایلخانی، شاهنامه ای حدودا با صدنگاره در دربار ساخته می گردد. دربار مغولان به شاهنامه به عنوان رساله ای سیاسی جهت مشروعیت یافتن و مقبولیت بین ایرانیان اهمیت می دهد؛ درست در همین جا است که اسطوره قدرت و حکومت، شاهنامه را در انقیاد خود درمی آورد.
توانایی اعلام کرد: رشد شعر تغزلی و عرفان نیز بسیار در خوانش شاهنامه موثر است، در آثار عرفا و فرقه های عرفانی می توانیم تغییر شخصیت های حماسه ملی را در حماسه های عرفانی ببینیم؛ به همین دلیل است که شاهنامه نگاری که پس از حمله مغول رواج یافته بود همگام با بازنمایی دنیا های عرفانی شاهنامه را تصویر و تفسیر می نماید. باید توجه کرد کلام فردوسی و مقصود او در دوره های مختلف چگونه تفسیر می شده و چه ضرورت هایی منجر به ساختن داستان ها و روایت های گوناگون شفاهی و بعدا مکتوب راجع به فردوسی و شاهنامه شده است.
او اظهار داشت: از نظر دور نخواهد ماند فردوسی با توجه به منابعی که جمع آوری نموده بود هویت های مختلف را در اثرش صورت بندی نموده و ساختار کتاب بر انجام و فرجام آن و چند و چونش گواه است.
این پژوهشگر زبان های تصویری و شاهنامه نگاری گفت: به نظر رسیده فردوسی از روایت هایی که با قدرت های مرکزی هم سویی داشته، بعضا به دور بوده و یا در انتخاب روایت، موضعی انتقادی گرفته است. برای مثال می توان به روایتی که از رستم و اسفندیار نقل می نماید توجه کرد که با روایت بهدینان متفاوت است؛ این مسئله چه آگاهانه و چه ناآگاهانه بوده باشد چندان مهم نیست، مهم تاثیر ماندگار آن در شاهنامه است و به نظر می آید این از جمله مسائلی باشد که فردوسی را از ثعالبی متمایز می نماید و تفاوت هایی را در نسخه های تصویری رستم و اسفندیار به جا می گذارد.
توانایی ادامه داد: به عنوان مثال در شاهنامه بایسنقری رستم و اسفندیار آشتی جویانه در کنار هم تصویر شده اند، فردوسی به آشتی توجه دارد، جالب است اگر ایران با توران در ستیز است، عشق های بسیاری نیز به هم می ورزند که کمتر مورد توجه و آموزش واقع شده است.
او اظهار کرد: از طرفی دیگر خرد و سرای سپنجی می تواند درکی پیش رو گذارد که با پذیرش اضداد بتوان به خرد رسید و در نبرد خیر و شر جانب خیر را گرفت. در این عبارت منظوری دارم، کاربران ذهن و زبان ایرانی برای فراوری آن چه خیر است ناگزیر به درک بن مایه های فکری شاهنامه هستند، تا در نبرد خیر و شر امروز طرحی نو برای فرجام سرایش زندگی پی افنمایند.
این استاد دانشگاه اضافه نمود: برای این که این گفته از شعارزدگی بگریزد باید بگویم این مسئله با توجه به روحیه جوانان و فرهیختگان شاهنامه پژوه می تواند با توجه به روز ارد، روز سرانجام سرایش شاهنامه به معنای اشه و راستی و سامان مندی نیکو گرانیگاه خود را بازیابد و با مهر (عشق) جاری گردد.
توانایی اظهار داشت: دستگاه ها و نهادهای مختلف صرفا باید امکانات و تسهیلات لازم را فراهم نمایند تا جوانان مجال یابند در شاهنامه و با شاهنامه به عنوان انسان هایی که آگاهی تاریخی دارند بیندیشند و تاثیر بگیرند. علاقه مندان جوان باید بتوانند از زمانه خود با زمان حال فردوسی ارتباط برقرار نمایند نه صرفا به خوانشی که قدرت دربار از آن فراوری نموده است تکیه نمایند. بی شک عامل قدرت و مرجعیت آن نمی تواند کوششی موثرتر از فراهم آوردن تسهیلات برای این منظور انجام دهد، اینجاست که شاهنامه وارد زندگی علاقه مندان می گردد و درجامعه به صورت فعال به تعامل می پردازد و در این شرایط شاید بتواند از مغالطه هایی که در فهم و استفاده از آن ایجاد شده خارج گردد.
او در ادامه اعلام کرد: زمانی که در بطن سرایش زندگی، معرفت شاهنامه را واسازی کنیم، پی می بریم که مردم در روزگار جمشید شاد هستند و شادی به معنایی برآمده از خویشکاری و نعمت است، یعنی این که هرکسی کارش را در روزگار جمشید درست و با مسئولیت انجام می دهد و در زمان آرمانی نیمروز زندگی می نماید. شادی، آشتی، بزم، خرد، صلح، دوستی و مهر در جای جای شاهنامه مطرح است اما بیشتر شاهنامه را با کشته شدن ها پیوند می زنیم، این امر به خاطر شاهنامه نیست بلکه به این دلیل است که شادی و صلح و دوستی را در نهاد داستان ها در نظر نمی گیریم که ترویج بدهیم، چه اندازه نیکوست نگاه نو که اسطوره پیرایی می نماید و باز دست به اسطوره پردازی می زند و زندگی را تازه و نیکو می سراید و در جهت کنش های آشتی جویانه، دوستی، صلح، شادی و ... پویایی می یابد.
این پژوهشگر زبان های تصویری و شاهنامه نگاری ابراز کرد: بی تردید شاهنامه بستر مناسبی برای خلق آثار با روینمودهای بین فرهنگی است چرا که نفوذ شخصیت ها و اساطیر آن را در چین و هند نیز می توان دید؛ با توجه به گستره دنیا فرهنگی ایران و محبوبیت دنیای شاهنامه بار دیگر می توانیم با مردم با زبان امروز سخن بگوییم.
منبع: خبرگزاری ایسناsabzevartoday.ir: سبزوار: با مجله خبری تحلیلی سبزوار بروز باشید
tafreh.ir: طفره: تارنمای خبری تحلیلی