ترس از مرگ چقدر جدی است؟
به گزارش کنفرانس هکا، به نظر می رسد هر چه انسان ها به مرگ نزدیک تر می شوند، پذیرش و سازگاری با مرگ در آنان افزایش یافته و ترس از مرگ در افراد کاهش پیدا می نماید.
همه ما از مرگ می ترسیم، اما آیا مرگ به آن اندازه که فکر می کنیم ترسناک است؟ ترس از مرگ برای انسان ها کاملا نرمال و منطقی به نظر می رسد. این ترس تا جایی که به شکل اختلال اضطرابی به خود نگیرد، انسان را به محافظت از خویش واداشته و انگیزه زندگی را در افراد تقویت می نماید. اما تحقیقات اخیر نشان داده است مرگ آنقدرها هم که در ابتدا به نظر می رسد برای انسان ترسناک نیست.
مرگ چیست؟
مرگ در زیست شناسی خاتمه زندگی موجودات زنده و در پزشکی به معنای توقف برگشت ناپذیر علائم حیاتی است و در دیگر رشته ها، ممکن است به نابودی کامل یک فرایند، یک وسیله یا یک پدیده اشاره کند. با توجه به پیشرفت های روزافزون علم پزشکی، شرح پدیده مرگ، جزئیات لحظه مرگ و همچنین درک مرگ واقعی، پیچیدگی های بیشتری پیدا نموده است.
سنت ها و اعتقادات در رابطه با مرگ، یکی از مهم ترین قسمت های فرهنگ انسان ها محسوب می شود. دیدگاه ادیان در خصوص مرگ نیز بسیار با اهمیت تلقی می شود. در ادیان ابراهیمی مرگ جدا شدن روح از بدن دانسته می شود. بنا به این آموزه روح پس از مرگ، در عالم برزخ وارد شده و در آنجا زندگی دارد. برزخ در زبان عربی سدّی است که بین دو چیز حایل شده باشد و در اصطلاح شرع، عالمی را گویند که بین جهانی مادی و فرامادی واقع شده است و انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن خواهد ماند.
آیا ترس از مرگ طبیعی است؟
نگرانی درباره فانی بودن و ترس از مرگ، یک حس اصیل، ریشه دار و سالم در وجود انسان است؛ در واقع اگر کسی اصلاً به موضوع مرگ نیندیشد، به بخشی از واقعیت زندگی اش توجه ننموده است.
علت نگرانی از مرگ، این است که انسان همیشه برای بقا کوشش می نماید اما در گوشه ذهن، به این فکر می نماید که راهی جز پذیرفتن خاتمه این جهان ندارد. پس مرگ حقیقتی است که مانند تولد وجود دارد و هیچ کدام از این دو حادثه مهم در کنترل و اختیار بشر نیست. با این حال در فاصله بین تولد و مرگ بسیاری از امور در کنترل ما است که بهتر است برآن ها تمرکز داشته باشیم.
اما گاهی وحشت از مرگ تبدیل به یک اختلال روانی شده که ریشه در اختلالات اضطرابی، فوبیا و افسردگی دارد. در این موارد برای این افراد حتی صحبت کردن از مرگ هم بیش از حد ترسناک است. اگر ترس از مرگ به شکل تکراری، همیشگی، چسبنده و خارج از کنترل ذهن فرد را درگیر کند و فرد قادر به مدیریت افکار خود نباشد، به طوری که در انجام کارهای روزمره مثل خواب، خوراک، تمرکز در مطالعه و... خلل ایجاد کند، فرد احتمالا به اختلال هراس از مرگ دچار بوده و احتیاج است تا توسط متخصص درمان شود.
کارنمودهای ترس از مرگ
محققان متوجه شده اند نگرش انسان راجع به مرگ تاثیر زیادی بر زندگی انسان دارد. فکر مرگ بر روی مسایل مختلفی اثرگذار است از جمله:
- تعصب های ما
- کارهای خیرخواهانه
- استفاده از کرم ضد آفتاب
- میل به شهرت
- رای دادن و انتخاب رهبر
- چگونگی نامگذاری فرزندانمان
- و حتی نظرمان در خصوص تغذیه با شیر مادر
- نظارت بیشتر بررفتار و کوشش برای اصلاح آن و افزایش رشد اخلاقی.
- کوشش بیشتر برای رسیدن به اهداف، در زمان محدود بین تولد تا مرگ.
- ثبات هیجان بیش از حد. انسان با یاد مرگ به پایداری هیجانی می رسد و می فهمد که به دلیل فناپذیری نه برای چیزهایی که به دست می آورد ضروری است خیلی شادمان شود و نه برای چیزهایی که از دست می دهد؛ باید خیلی ناراحت شود و با این حال برای رسیدن به رشد و بالندگی نباید لحظه ای را از دست بدهد.
ترس از مرگ آنقدرها هم جدی نیست
به نظر می رسد مرگ آنقدرها هم ترسناک نیست. با توجه به تحقیقات جدید، محققان با مطالعه بر روی نوشته های وبلاگ نویس هایی که به سرطان های پیشرفته و بیماری های لاعلاج مبتلا شده بودند و آنالیز احساسات مثبت و منفی و استفاده از کلمات احساسی مثبت و منفی شامل شادی، ترس و... در نوشته های آنها متوجه شدند که هر چه آنان به مرگ نزدیک تر بودند استفاده از زبان مثبت در نوشته هایشان افزایش یافته است. کورت گری (Kurt Gray) یکی از محققان این تحقیق می گوید: من تصور می کنم علت آن این است که وقتی همه چیز برای این افراد جدی تر می شود از آنجا که می دانند زمان زیادی ندارند پذیرش و تمرکزشان بر روی موارد مثبت بالا می رود. محققان همچنین آخرین کلمات و اشعار زندانیان را در رابطه با مرگ را با گروهی از افراد که تصور می کردند در معرض اعدام هستند، مقایسه کردند و متوجه شدند کلمات منفی افراد در معرض اعدام کمتر بود. به طور کلی، کسانی که در معرض مرگ قرار دارند ظاهرا بیشتر به معنی زندگی، خانواده و مذهب فکر می نمایند.
دانشمندان معتقدند که انسان ها علاوه بر سازگاری فیزیکی از لحاظ ذهنی نیز سازگار می شوند. از نظر آنان این سازگاری یاری می نماید تا ما بتوانیم در زندان، در بیمارستان و حتی در لبه مرگ هم شادمان باشیم. هاوی کارل (Havi Carel) استاد فلسفه در دانشگاه بریستول، با یافته های این تحقیق در خصوص چگونگی سازگاری انسان موافق است و تاکید می نماید که ما به چیزهای زیادی عادت می کنیم. شوک اولیه پس از دریافت پیش آگهی ضعیف، وحشتناک است، اما بعد از چند ماه یا سالها با این دانش، این نگرانی از بین می رود.
مرگ در فرهنگ غرب و شرق
در فرهنگ غرب، افراد تمایل به انکار مرگ دارند، در حالی که تحقیقات نشان داده است که نگاه فلسفه شرق به مرگ و پذیرش اینکه زندگی نمی تواند بدون مرگ وجود داشته باشد، به افراد اجازه می دهد از مرگ به عنوان یادآوری برای لذت بردن از زندگی استفاده نمایند. در حالی که اجتناب از صحبت در خصوص مرگ اگر چه می تواند در کوتاه مدت نگرانی از مرگ را کاهش دهد اما در طولانی مدت فرد را بیشتر در معرض ترس از مرگ قرار می دهد.
ملاصدرا می گوید: مرگ مفارقت روح از بدن است و نفس، در حرکت جوهرى به مرحله اى می رسد که دیگر احتیاجى به آلات و ابزار تن ندارد. بدن، به منزله کشتى است که نفس سوار آن شده تا در سفر به سوى خدا، در خشکى اجسام و دریاى ارواح از آن یاری بگیرد و وقتى از این مرحله گذشت، دیگر احتیاجى به این بدن ندارد و بدین جهت است که موت عارض می شود و سبب عروض مرگ، خاتمه یافتن قواى طبیعى یا تمام شدن حرارت غریزى یا چیزهاى دیگرى که اطبا می پندارند نیست، بلکه مرگ امرى طبیعى براى نفس است و چنین امرى، مایه خیر و کمال است و چیزى که مایه خیر و کمال نفس است، حق اوست. پس مرگ حق اوست.
گروه روانشناسی خبرنگاران
منبع: setare.comاردکان خبر: با قدیمیترین سایت خبری فارسی همراه شوید