آشنایی با مجموعه کتاب دنیا صفحه؛ شوخی با کلیشه های ژانر فانتزی

به گزارش کنفرانس هکا، تری پرچت (Terry Pratchett) یک بار به من گفت که اگر کسی میخواهد با مجموعه دنیا صفحه (Discworld) آشنا گردد، توصیه نمی کند که اولین رمان مجموعه، رنگ جادو (The Color of Magic)، انتشاریافته در سال 1983، را بخواند. دلیلش این است که او به هنگام نوشتن این رمان از آینده خبر نداشت. وقتی تری اولین رمان دنیا صفحه را در سال 1983 نوشت، نمی دانست که قرار است به چه پدیده بزرگی تبدیل گردد.

آشنایی با مجموعه کتاب دنیا صفحه؛ شوخی با کلیشه های ژانر فانتزی

در طی 32 سال آینده، 40 رمان دیگر در این مجموعه نوشته شدند؛ در ابتدا روی کیبوردش و بعد روی نرم افزار تبدیل گفتار به متن، تا این که در 12 مارس 2015، آلزایمر یکی از بزرگ ترین نویسندگان انگلیسی زبان معاصر را از ما گرفت. در سال 1983، تری به طور تمام وقت مشغول به کار بود و فقط در اوقات فراغتش می نوشت. وقتی او جهان صفحه را خلق کرد، واقعاً هیچ راهی نداشت تا پیش بینی کند این مجموعه چگونه تکامل پیدا خواهد نمود.

در ابتدا جهان صفحه جهانی عجیب، جادویی و صاف وساده بود که در آن جادوگران، دورف ها، ترول ها، اژدهایان و قهرمانان بربر ساکن بودند. اما در کمال تعجب این جهان روی پشت چهار فیل بسیار بزرگ قرار گرفته بود که خودشان روی لاک یک لاک پشت کیهانی قرار گرفته بودند که در فضا شناور بود.

هر خواننده ای که فکر کند اگر کتاب اول مجموعه را بخواند، قرار است در ادامه شالوده داستان و مفاهیم مربوط به آن را به 41 شکل متفاوت تجربه کند، سخت در اشتباه است. در ابتدا، باید در نظر داشت که رمان های جهان صفحه دقیقاً بخشی از یک مجموعه نیستند، حداقل نه آن مجموعه ای که در آن در هر جلد داستان از آخر جلد قبلی ادامه پیدا می نماید.

رینسویند جادوگر و تولد یک جهان

با این که رنگ جادو و نور حیرت انگیز (The Light Fantastic)، دنباله آن در سال 1986، جهان صفحه را معرفی کردند، این کتاب های اولیه، از بسیاری لحاظ، فقط یک پیش عایدی برای کتاب هایی بودند که در ادامه منتشر شدند.

در این کتاب ها، جنبه های عجیب و منحصربفرد اجتماعی جهان صفحه، جغرافی آن و تعدادی از شخصیت های تکرارشونده (Recurring Character) مجموعه معرفی گردیدند.

همه این عناصر به لطف ذکاوت و قلم تند و تیز پرچت هویت پیدا نموده اند و با سبک وسیاقی منحصربفرد عرضه شده اند. تعدادی از ویژگی های مشترک این کتاب ها از این قرارند:

  • عدم وجود فصل بندی
  • تعداد زیاد جناس ها
  • برداشت هایی جنجالی از امور معاصر در بستر جهانی غیرمعاصر
  • استفاده ی زیاد از پاورقی ها که عمدتاً مشاهداتی طنزآمیز به موازات داستان اصلی هستند
  • اشارات مستقیم و زیرپوستی بسیار به اساطیر کلاسیک و آثار کلاسیک ادبی

برای توصیف مجموعه جهان صفحه عبارت خانواده ای از کتاب ها از مجموعه کتاب مناسب تر است.

کتاب اول و دوم مجموعه عمدتاً هجویه ای طنزآمیز از کتاب های شمشیر و جادو (Sword and Sorcery)، بازی رومیزی سیاه چاله ها و اژدهایان (Dungeons and Dragons)، پویش های تالکینی و استفاده از مفهوم جهان های موازی به عنوان ابزار قصه گویی و کلیشه های مربوط به آن است.

این کتاب ها بسیار ارجاعی و تند و تیز هستند. نخستین ضدقهرمان پرچت، رینسویند جادوگر (Rincewind the Wizard) (که ناتوانی اش در اجرای طلسم های جادویی به میزان نادانی اش درباره املای درست کلمات ناجور است) آهنربای بدبیاری است.

(شرح مترجم: در اینجا یک جناس پرچتی به کار رفته: ناتوانی در اجرای طلسم Inability to cast a spell و نادانی درباره املای درست کلمات Inability to spell است.)

رینسویند دائماً در حال دست وپنجه نرم کردن با فجایع است، فجایعی که باعث وبانی بیشترشان خودش است. همراه او در این زمینه دوگُل (Twoflower) معصوم و ساده است که می توان او را نخستین گردشگر جهان صفحه حساب کرد.

این دو در کنار هم، به یاری بار سفر بدجنس و هوشمند (!) دوگُل، به طور ناخواسته پیروز می شوند جهان را نجات دهند.

رنگ جادو و نور حیرت انگیز درباره سفر آشوب ناک رینسویند و دوگل در جهان صفحه هستند و می توان آن ها را یک رمان واحد حساب کرد. در واقع این دو کتاب، تنها کتاب ها در این مجموعه هستند که برای درک داستان شان به طور کامل، باید آن ها را پشت سر هم خواند.

در رمان های آینده، که شخصیت های تکرارشونده دیگری معرفی می شوند، هر اپیزود عمدتاً مستقل از اپیزودهای دیگر است. لازم نیست که خواننده این کتاب ها را به ترتیب خوانده باشد تا بتواند از داستانی که تعریف می شود لذت ببرد.

از لحاظ ساختاری، رمان های جهان صفحه را می توان به چند زیرمجموعه تقسیم کرد: هرکدام از این زیرمجموعه ها شخصیت های یکسان دارند و اگر آن ها را به ترتیب بخوانید، ترتیب وقایع از نظر روایی و توسعه شخصیت ها (و شاید هم پیرنگ) رعایت شده است.

جادوی قدرتمند و روزمره

نخستین گامی که پرچت به جهان صفحه برداشت، با موضوع جادو بود. در یکی از نخستین پاورقی هایی که پرچت نوشت ذکر شده بود که واژه Wizard یا جادوگر از واژه باستانی Wys-ars برگرفته شده است که در واقع به صورت Wise-Arse تلفظ می شود و معنی آن به فارسی چیزی توی مایه های زبان دراز می شود. اگر برایتان سوال است که آیا می توانید از این مجموعه و شخصیت هایش لذت ببرید یا نه، این پاورقی و طنز نهفته در آن تا حد زیادی جواب سوالتان را می دهد.

دانشگاه دیده نشده (The Unseen University) (برترین دانشگاه جهان صفحه برای مطالعه جادو) یکی از زمینه های اصلی حدوداً شش رمان جهان صفحه است. آشوب از سر و روی این دانشگاه بالا می رود؛ مثلاً برای ترفیع درجه در سلسله مراتب قدرت جادوگران، باید یکی از همکاران خود را بکشید یا اگر از جادو بیش از حد بهره ببرید، هیولاهایی وحشتناک از بعد سیاه چاله ها (Dungeon Dimensions) روی سرتان هوار می شوند.

البته با سر رسیدن ماسترام ریدکالی (Mustrum Ridcully) به عنوان صدراعظم دانشگاه شرایط عوض می شود. او به درستی متوجه می شود که قدرت جادو در این نهفته است که بدانید در چه مواقعی از آن استفاده نکنید، ولی در عین حال اطرافیان تان را ملتفت کنید که اگر واقعاً حالش را داشته باشید، می توانید از آن بهره ببرید.

کتاب های این زیرمجموعه از رمان های جهان صفحه - یعنی کتاب های درباره جادو - نسبت به دیگر زیرمجموعه ها حاوی کمدی فیزیکی (Slapstick) بیشتری هستند و برای هرکس که سریال کمدی پورترهاوس بلو (Porterhouse Blue) را که هجو دانشگاه کمبریج است دیدن نموده باشد یا خودش در دانشگاه کار نموده باشد (چه جادویی و چه غیره!)، خواندن آن لازم است. تری هیچ گاه در دانشگاه تحصیل نکرد، ولی بینشی عمیق نسبت به ساز و کار آن داشت.

در جهانی جهان صفحه استفاده از جادو محدود به آموزشگاه نمی شود. دومین شخصیت بزرگی که پس از رینسویلد خلق شد بانو نامرالدا وِدِروَکس (Esmeralda Weatherwax)، یک ساحره بود. ننه بزرگ ودروکس (Granny Weatherwax)، که لقب مشهورتر اوست، دقیقاً نقطه مقابل رینسویند است: قدرتمند، نترس، کله شق، رسمی، متکبر و به شدت کاربلد در استفاده از جادو.

او به همراه ننه آگ (Nanny Ogg)، شریک شگفت انگیزش در ماجراجویی، تازه در دومین کتابی که به آن ها می پردازد، یعنیخواهران عجیب (Wyrd Sisters)، انتشاریافته در سال 1988، به اوج جذابیت خود می رسند.

در گروه آن ها عضو سومی هم هست: مارگرَت گارلیک (Margrat Garlick) (که مادرش نام مارگارت (Margaret) را دوست داشت، ولی از املای آن مطمئن نبود!). این سه در کنار هم کاری را انجام می دهند که ساحره ها در آن تبحر خاصی دارند: دخالت در اتفاقاتی که در اطراف شان در جریان است.

خواهران عجیب، که به طرز مشکوکی شبیه به مکبث شکسپیر است، برای پرچت امکانی فراهم می نماید تا با رد کردن عناصر آشنا از فیلتر جهان صفحه، این عناصر را آشنایی زدایی کند. طنازی رمان از همان پاراگراف اول خودش را به شما نشان می دهد:

همچنان که دیگ داشت قل قل می کرد، صدایی مخوف جیغ کشان گفت: ما سه تن دوباره کی همدیگر را دیدار خواهیم کرد؟ سکوتی کوتاه برقرار شد. در نهایت صدایی دیگر با لحنی به مراتب پیش پاافتاده تر گفت: خب، من سه شنبه دیگه وقتم آزاده.

پرچت در کتاب های دیگر هم از این سه شخصیت، یعنی ساحره های لنکر (The Witches of Lancre) استفاده می نماید. یکی از این رمان ها مسکرید (Maskerade)، انتشاریافته در سال 1995 است که سوژه آن شبح اپرا (The Phantom of the Opera) و دیگری ساحره ها در خارج (Witches Abroad)، انتشاریافته در سال 1991 است که سوژه آن سیندرلا است.

به جای این که این حکایت های کلاسیک صرفاً در جهان صفحه بازنویسی شوند، فقط چشمه ای از عناصر آشنایشان را می بینیم که پرچت آن ها را به شکلی ذکاوت مندانه تحریف و هجو می نماید.

مرگ و فقدان در جهان صفحه

واقعاً جالب است که من نیمه شب را خواهم پوشید (I Shall Wear Midnight)، انتشاریافته در سال 2010، را مردی نوشت که به هنگام نوشتن رمان، در حال دست وپنجه نرم کردن با بیماری آلزایمر بود، آن هم در حالی که از بیرون اثری از شدت این تقلا معلوم نبود. ضرب آهنگ، پیچیدگی و کیفیت ماجراجویانه این داستان همه فوق العاده هستند و به نظرم این رمان جزو برترین های تری پرچت است.

یک بار، تری در رابطه با مرگ خود و نقشی که ممکن بود آلزایمر در فرا رسیدن آن داشته باشد، به نقل از اسپایک میلیگان (Spike Milligan) گفت: برایم مردن مهم نیست؛ فقط نمی خواهم وقتی اتفاق می افتد، من هم آنجا باشم.

شاید در نظر خواننده مرگ به عنوان یک شخصیت ادبی تکرارشونده و بزرگ، پتانسیل زیادی نداشته باشد، ولی در جهان صفحه، پرچت از او به عنوان ابزاری برای اکتشاف مفهوم زندگی و انسانیت استفاده می نماید.

در جهان صفحه، مرگ، انتها بخش همه چیز، یک موجود اسکلت شکل، شنل پوش، نگه دارنده از زنبور، داس به دست و شکارچی روح است که در نسخه انگلیسی با فونت ویژه ای که در آن تمام حروف به صورت بزرگ نوشته شده اند، حرف می زند و در طی سال ها به یکی از شخصیت های موردعلاقه هواداران تبدیل شده و به مرور یک سری خصایص انسانی پیدا نموده است.

رمان هایی که حول محور مرگ می چرخند، معمولاً درباره فاجعه ای هستند که قرار است به انتها جهان ختم شود. عامل این فاجعه، ساده لوحی و معصومیت داور نهایی، یعنی همان مرگ است؛ مشکل مرگ این است که فکر می نماید تجسم اش شخصیت برجسته و جذابی ندارد. مثلاً نام اسبش بینکی (Binky) است.

مورت (Mort)، انتشاریافته در سال 1987، درباره این است که وقتی مرگ بخواهد کسی را به شاگردی قبول کند، چقدر قضیه ناجور می شود. این کتاب هم نقطه آغاز خوبی برای کسانی است که می خواهند بدون دانش قبلی وارد جهان صفحه شوند و از همه وقایع سر در بیاورند.

من با قانون جنگیدم…

تری به هنگام دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه استرالیای جنوبی در سال 2014 گفت: از بین تمام شخصیت هایی که خلق نموده ام، سر ساموئل (Sir Samuel) بیشتر از همه یشان به من شباهت دارد.

برای همین است که خواندن زیرمجموعه ای از کتاب ها که درباره مورپورک (Morpork)، نگهبان انخ، هستند، برای علاقه مندان به پرچت واجب هستند.

ساموئل وایمز (Samuel Vimes) برای اولین بار به عنوان یک نگهبان مست در نگهبانان! نگهبانان! (Guards! Guards!)، انتشاریافته در سال 1989، معرفی گردید و از آن زمان تا به امروز، در طی چندین کتابی که در آن ها حضور به عمل رسانده، پرورش پیدا نموده است.

بخش تقدیم نامه کتاب نگهبانان! نگهبانان! به خوبی ماهیت شوخ طبعانه این کتاب ها را که در بستر هیچ ژانری نمی گنجند، نشان می دهد:

در طی ده کتابی که با موضوع نگهبانان نوشته شده، پرچت به مفهوم پیش داوری و انسانیت می پردازد و هر از گاهی هم گریزی به مفاهیمی چون ملی گرایی، نژادپرستی، تعصب و نسل کشی می زند.

این ها همه موضوع هایی سنگین هستند، ولی پرچت با ظرافتی خاص و ذوق وشوقی که اثر آن روی صفحات کتاب معین است، به آن ها می پردازد. معمولاً هرکس که از من می پرسد برترین کتاب برای آغاز به خواندن جهان صفحه چیست، جواب من نگهبانان! نگهبانان! است.

توسعه فناوری

به جز چند کتاب معدود که به خدایان و مذهب می پردازند، بسیاری از کتاب های به جای مانده، چه به صورت تکی، چه در قالب مجموعه، درباره صنعتی سازی جهان صفحه هستند. بعضی از کتاب ها مستقل هستند و بعضی به خاطر حضور شخصیت های تکرارشونده به هم متصل اند. پرچت به مرور زمان به تاثیر تکنولوژی روی جامعه علاقه پیدا کرد و با معرفی کردن فناوری های مختلف به جهان صفحه به اکتشاف این مسئله پرداخت.

در تصاویر متحرک (Moving Pictures)، انتشاریافته در سال 1990، باز هم شاهد حضور جادوگران دانشگاه دیده نشده هستیم و در آن پاندر استیبنز (Ponder Stibbons)، یکی از محبوب ترین شخصیت های مجموعه برای اولین بار حضور به عمل می رساند، شخصیتی که بعداً می بینیم که گویا تنها کسی است که از ساز و کار روزانه دانشگاه دیده نشده خبر دارد.

ولی در تصاویر متحرک، تمرکز ما روی اختراع (یا اکتشاف دوباره جادوی پشتِ) فیلم هاست. خوره های فیلم این کتاب را دوست خواهند داشت، چون در آن اشارات ریز و درشت بسیاری به فیلم های بزرگ تاریخ ابتدایی هالیوود وجود دارد.

بعدها در مجموعه جهان صفحه، در حقیقت (The Truth)، انتشاریافته در سال 2000، شاهد اختراع چاپ سربی و انتشار نخستین روزنامه هستیم. بعلاوه در بستر شهری که یک دیکتاتور بعضاً خیرخواه به آن حکم فرمایی می نماید، پرچت به مبحث آزادی بیان برای خبرنگاران می پردازد.پرچت برای نوشتن این رمان تا حد زیادی از سابقه خود در عرصه خبرنگاری استفاده نموده و به شکلی مناسب به گیاهانی با اَشکال جالب و اهمیت ثبت کردن نام، سن و آدرس تمام کسانی که در یک مطلب نقل قولی از آن ها آورده شده، اشاره می نماید.

مجموعه مویست وان لیپویگ (Moist Von Lipwig) حول محور یک ضدقهرمان با سابقه خلاف و با نامی دهان پرکن می چرخد که شخصی به نام پاتریشیان (The Patrician) او را از مرگ حتمی نجات می دهد و پس از آن، در کتاب اختراع پست (Going Postal)، انتشاریافته در سال 2004، درست در دورانی که فناوری مخابرات مدرن در حال شکل گیری در جهان صفحه است، سعی می نماید سیستم پست رسمی را احیا کند.

مویست بار دوم در کتاب پول در آوردن (Making Money)، انتشاریافته در سال 2007، برمی شود تا سیستم بانکی را متحول کند. این کتاب بر حسب اتفاق همزمان با بحران مالی جهانی منتشر شد. او در آخرین حضور خود در بلند شدن بخار (Raising Stream)، در صدد این برمی آید تا بزرگ راه آهنی برای قطار بسازد.

در هرکدام از این داستان ها، وان لیپویگ به ذات کلاهبردار خود غلبه می نماید و با انجام دادن کارهایی خیر که نشانه از خود گذشتگی اش هستند، منشی قهرمانانه پیدا می نماید. من می دانم که این شخصیت، با وجود نام عجیبش، قرار بود در ابتدا نام دیگری داشته باشد، ولی مسئولیت فاش کردن این راز با کسی خواهد بود که قرار است بیوگرافی پرچت را بنویسد.

کتاب های جهان صفحه شامل کتاب های مکمل، راهنما، نقشه، نمایش نامه، فولکلور و راهنماهای علم عامه پسند می شوند. حتی یک فیلم کوتاه عجیب (ولی هیجان انگیز) وجود دارد که بر فراز این جهانی جادویی واقع شده است. مثل تمام محتواهای مکمل دیگر، احتمالاً خوانندگان عادی می توانند از خواندن شان صرف نظر نمایند، ولی هواداران پر و پا قرص، نه.

پیغام اخلاقی این حکایت این است که می توانید جهان صفحه را از هرکجا که می خواهید آغاز کنید. اگر از ذکاوت، شوخ طبعی و پیرنگی با ضرب آهنگ سریع لذت می برید، از جهان صفحه بسیار لذت خواهید برد. فقط خود را ملزوم به این که کتاب ها را از اول تا آخر و به ترتیب بخوانید، ندانید.

زیبایی این مجموعه در این نهفته است که با وجود چهل ویک کتاب برای لذت بردن، همواره می توانید دوباره به آن رجوع کنید تا کتاب های بیشتری برای لذت بردن پیدا کنید. کار پرچت تا این حد عمق دارد. هر بار که بخواهید مجموعه را از اول بخوانید، احتمالاً اثری را پیدا خواهید کرد که دفعه قبل از دستتان در رفت.

منبع: Theconversation.com

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 19 اسفند 1402 بروزرسانی: 19 اسفند 1402 گردآورنده: hecaconf.ir شناسه مطلب: 15819

به "آشنایی با مجموعه کتاب دنیا صفحه؛ شوخی با کلیشه های ژانر فانتزی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آشنایی با مجموعه کتاب دنیا صفحه؛ شوخی با کلیشه های ژانر فانتزی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید